همپوشانی من و تو
|
|
بخشی از اسکلت نه چندان محکم دلبستگی هایم شده بودی وقتی که از رابطه ها و قائده های برگرفته از سنت به تعلقات و دلبستگی های مدرن در حال گذار باشی تازه میفهمی چقدر شل و آبکی به هم پیوند خورده ایم
تو رها شده از بند مسامحه و تعارف و تکلف و مصلحت و با احساسات ذوق زده و لخت و عریان و من با انبوه کلمات و جملات پوشیده شده با ایهام و ابهام کجا میتوانیم همپوشانی احساسی داشته باشیم!؟
نقل قولهای مادر بزرگم ،صحیفه و الگویی آمیخته با تجارب و اندوخته ها و نکوهش و تردید های ناشی از تقابل عقل و دل همراه با آموزه های دین و شریعت مرا چون گوی گردی کرد که با هر جنبشی به سمتی و با هر تکان صدایی درمیاورم خودم هم نمیدانم اندرونم چه چیزیست که جنباندن مرا دلیل و معناست هسته پر جنب و جوش و اتم گونه ام پر از انرژییست که جز با شکستنم قابل درک نیست !
از همپوشانی گفتم ؛ لغتی که باید مشترکات من و تو را فهرست کند و به معنا برساند هرچه به خودم فشار میاورم نمیتوانم خود را پراز سکون ولی با شرایط انفجاری و تو را سرشار از حرکت و گرما و جنب وجوش با یک چشم نگاه کنم و بر لوحی مشترک به تصویر بکشم الی به این امید و انگیزه که من خود را برای تو بشکنم و تو خود را برای من بیفشانی! در آنصورت است که اسکلت درهم و برهم و نا متعادل من سکون بیرونیش را در بیقراری درونیم بیامیزم و تو نیز برای من کاتالیزوری باشی و برا شکستن هسته ام تردید را فراموش کنی و با اشتیاق این دو بینهایت را نقطه عطفی باشی و باشی و بمانی! لینک مستقیم http://mihanhamkar.com/buy_product_step2.php?uid=1746&pid=1572
نظرات شما عزیزان:
|
|
|
|